اوایل که دوست شده بودیم یه بار برام یه فایل pdf درسی فرستاد گفت نگار نگاه کن اینو، یه جاش رو خوب بلد نشدم...
بازش که کردم، با هایلایت توش لاو ترکونده بود برام 😍
این خیلی تو ذهنم مونده...
امروز دیدم پی دی اف برام ایمیل کرده... با خیال پیام عشقولانه بازش کردم... دیدم اینه: :)) فرستاده که توی sent mail هاش باشه 🙈
من کودکان میخونم و یارم ارتودنسی...
از این بابت ما کاملا یه کاپل شغلی محسوب میشم... چون بهم نیاز مندیم... امروز واسه ی یه بیماری ازش سوال پرسیدم ...
دوباره این حس بهم دست داده که اون خیلی بیشتر از من بلده!
نمیخوام اینطور باشه چون با این ذهنیت من خودمو به فنا میدم و بهش متکی میشم...
خدایا میخوام تلاش کنم خودم خفن باشم!
خداجونم شکرت ❤با تشکر ❤
امروز سومین سالگرد دوستی من و یار هست...
حقیقتی که وجود داره اینه که خیلی وقتا پیش اومده که شک کردم واسه خواستنش ولی اونقدر قوی ندیدم خودمو که کات کنم! چرا؟ نمیدونم... در اصل ریشش رو در این میدونم که زشت میدونستم آدمی که دوست پسر هی عوض میکنه ! با این حال ولی خدا خیلی یاور من بوده... یار آدمی نیست که منو اذیت کرده باشه توی هیچ جنبه ای یا اساسا مشکلاتی که باش دارم به غایت چرت و پرتن! و خوشحالم که همون قدرت کات رو نداشتم 😅
ولی یه چیزیو به خوبی میدونم و میبینم به وضوح... یار کمک میکنه به رشد و تعالی من... چطوری اینکارو میکنه؟ اینجوری که حرفاش خیلی منطقیه ...توصیه هاش درستن ... نظراتش کمک میکنه آدم بهتر و آروم تری باشم...
ولی نگار یادت باشه... اونم جوونه و خریت های خودشو داره.. مثل خودت... عاقل باش... ❤
پ.ن: ما زوج انقلابی هستیم 😂 ۲۲ بهمن که سالگرد دوستیمونه... ۱۲ بهمن امسال هم یکی از بزرگترین تغییرات توی زندگی جفتمون رخ داد و نهایی شد 😊