چهارشنبه هجدهم فروردین ۱۴۰۰ | 12:33 | یک نفر -
امروز زهرا سر حرف دیروزم سر کلاس، بهم گفت نگار حس کردم تو کسیو میخوای ولی خانواده باهات مخالفن! برات دیشب کلی دعا کردم و حتی داشتم فکر میکردم زنگ بزنم با مامانت صحبت کنم! خلاصه براش رفعرسو تفاهم کردم و خب کلی خوشحال شد که من با یارم هستم 😊
از اونور با مونا صحبت کردم و ازش پرسیدم آیا حرف دیروزم خیلی ضایع بود؟ آیا نیازه برم با دکتر استکی صحبت کنم!؟ گفت من خیلی از آرزوت خوشم اومد چون خیلی صادقانه بود و با خودم فکر کردم چه دختر ساده ی خوبیه ...
از طرف دیگه هم که شهرزاد اینا گفتن خیلی ضایع بود 🙈
دیدگاه همه متفاوت بود...
دیروز یکم اذیت شدم ولی الان حس بهتری دارم...
خدایا خودت خیر و صلاح رو برای زندگیم بخواه... ماکزیممم حضورت توی زندگیم بهترین چیزیه که میتونم بخوام ❤