سه شنبه یازدهم شهریور ۱۳۹۹ | 14:38 | یک نفر -
یه کامیون دیدم توی یه شهر کویری...زده بود کنار... داشت نماز میخوند... دلم رفت... چرا؟ نمیدونم چرا... بنظرم حرکت خیلییییی دوست داشتنی ایه...
حالا چرا دوگانه ام با این مساله؟
چون کسی که ضربه فوق العاده بزرگی رو به زندگی ما زد، یکی از همین افرادی بود که نماز سر وقتش ترک نمیشد... پسرش میگفت آدم باید اول نماز بخونه بعد ناهار بخوره! و در عین حال ، یک نفر رو توی زندگیم مد نظر ندارم که آدم موفق و درستی باشه و دین دار طور باشه!
خلاصه که نمیدونم این دل رفتنم رو واسه آدمای نماز خون ببینم، یا این چیزایی که از این آدما دیدمو!