گاهی شک میکنم با یه دندون پزشکم یا یه روانشناس!
حرفای جدی ای که میزنیم بی اندازه واسم جذابه ... و اصن یه لحظه فکر میکنم اینا رو چطور میدونه؟ شاید حرفای عادی باشه ولی واقعا ازش میشنوم کیف میکنم 😅
امشب رفته بودیم راجع به اون حرکت تو ویلا صحبت کنیم. قرار شده بود ۲ تا موضوعو مطرح کنم.
اولش اینکه گاهی گیر نده من چطورم! بش گفتم برای من خیلی مهمه که تو بفهمی من حالم خوب نیست. چه وقتی تنهاییم چه وقتی توی جمعیم... ولی لطفا اگه میگم چیزی نیست اوکی ام، دیگه گیر نده ... یهو یه چیزی میگم که اصلن منظوری ندارم یا اگه نگم خود مشکل حل میشه میره... و خب از اینطرفم قرار شده من تو این شرایط ناز نکنم که نخوام بگم... اگه چیزیم بود همون موقع میگم ... یه توافق دو نفره کردیم در واقع...
موضوع بعدی، کات مصلحتی بود 😅 اینکه یه هفته با هم نباشیم ببینیم چه حالی داریم. جالب بود اونم بش فکر کرده بود و گفت این کار تا حدی میتونه خیلی مطمئن ترمون کنه. گفت ولی اگه یکی دلش تنگ نشه ، یکی بشه خیلی اوضاع بد میشه... من یه فکر دیگه دارم ... جایی خوندم که کسی آماده ی ازدواجه که میتونه از تنهایی هم لذت ببره... من فکر میکنم جفتمون اینطوری هستیم... و خب این یعنی احتمال داره یه هفته با هم نباشیم و حالمونم خوب باشه ! ولی بعد یاد روزایی که با هم کم حرف زدیم میوفتم. روزایی که مثلا از صبح تا شب اصلن فرصت نمیشد حرف بزنیم... دل تنگ نمیشدیم؟! چرا میشدیم ... فعلا پلن رو موکول کردیم به هفته ی بعد ... تا ببینیم چی میشه...
بام راجع به خیلی چیزا حرف زد... حرفاش خیلی درسته و خودش عمل میکنه ولی من سختمه...ولی خب کنار خودش خیلی رشد کردم در این موضوعات...
گفت همه تو زندگیشون دو راهی دارن... دو راهی هایی که مجبوری یکی رو انتخاب کنی.... اینکه بخوای از قبل همش منفعت طلبی کنی درست نیست... باید بدونی اگه یه مسیر رو رفتی و موفق شدی که خب خداراشکر ... اگه موفق نشدی ، این واست شده تجربه ... اینطور به قضیه نگاه کنی ، هیچ چیزی برات بن بست نمیشه و امید داری همیشه... و گفت شاید هر دو مسیر موفقیت هایی واسه تو داشته باشه... مهم اینه توی اون مسیر به راهت ایمان داشته باشی... اگه هی هوس راه های قبلی رو کنی اون موفقیت قطعی راه انتخابیتو از دست میدی... هر چیو انتخاب کردی بااااید بش ایمان داشته باشی... و خب مثال هامون تو حیطه ی تخصص و عمومی و مهاجرت میچرخید. ولی میشه به همه چی تعمیم داد.
صحبت کردیم راجع به قطعی و صد در صدی صحبت کردن. من خیلی اینجوریم گاهی...مثلا : ما باید در آینده حتماا بیمه قبول کنیم تا سرمون شلوغ شه... و صحبت هایی در این قالب ... بهم گفت هیچ چیزیو از هر کسی کع میشنوی صد در صد قبول نکن... و صد در صد اجبار نکن که این درسته... خودت باید منطقی فکر کنی... خودت باید بسنجی ... و باید همهچیو در حد یه کامنت تو ذهنت داشته باشی... لزوما وقتی مثلا بیمه واسه یکی خوب بوده، واسه همه تنها راه شلوغ شدن مطب نیست... خیلی به شرایط بستگی داره و درسته...
کلا... ❤
میگه آدم باید ببینه داره چیو باهاش کنار میاد... هیچ کس کامل نیست و تو باید بسنجی داری با چه موضوعی کنار میای... خوشحالم خدا... و مرسی بخازر دغدغه های چرت و پرتم 🙈 توی کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه ها میگه زندگی رنج مداومه... ولی مهمه اون رنجی که میکشیم چیه... از خدا میخوام رنجی که میکشیم قابل تحمل و رد شدنی باشه... چیزی باشه که تهش دلمونو شاد کنه...
و در نهایت... سلامتی ... سلامتی واسه خودم ، خودش خانواده هامون ... و همه... واقعا همه...
میگن که خوشبختی مثل تلفنه... تا همه نداشته باشن تو هم نمیتونی ازش استفاده کنی...
خدایا ماچ بهت 🥰