شنبه بیست و سوم دی ۱۴۰۲ | 11:9 | یک نفر -
از ۴ شنبه در وضعیت برزخی بودیم.
علی میگفت میریم صحبت میکنیم میگیم آقا باشه ما از هم جدا بیوفتیم ، نهایتا بکیمون شروع نمیکنه و انتقالی میگیره و اینا... میریم میگیم ۲ سال زندگی رو چطور تو یه ربع تصمیمشو بگیریم!؟ و از این حرفا...
تا امروز ساعت ۸ که سایت باز شد و بخاطر ما اعلام نیاز بجنورد ۰ بود. بدو بدو رفتیم وزارت بهداشت... دیگه داشتن بخاطرمون سایتو عوض میکردن که گفتن باید تعهد بدین اگر با هم یه جا نیوفتادین، نگین من شروع نمیکنم ... من نمیرم!
و دیگه همه راه ها بسته شد...
و قطعا خیری توی این داستان هست
هرچه خدا خواست همان میشود
هر چه که ما خواست نه آن میشود