دوشنبه ششم اردیبهشت ۱۴۰۰ | 22:39 | یک نفر -
عشق همون چشمای خسته است
همون دستای سرد و پینه بسته است
عشق همون مهر مادری بود
تو طعم خوب یه نهار سرسری بود
عشق دلیه که برات نگرونه
همون نگاهه که شاید یادت نمونه
عشق لبخند یه دوست خوبه
عشق کتاب خوندن وقت غروبه
پر از عشقیم هر روز... میبینیم؟ 😊❤
(آهنگافسانه از مرجان فرساده که منو یاد مسیر خونه تا دانشگاه سال آخر عمومیم میندازه )